از جمله اصطلاحاتي كه بعد از جنگ جهاني دوم به شدت مورد استفاده جامعهشناسان و سياستمداران قرار گرفت اصطلاح توسعه[1] بوده است. واژه توسعه در لغت به معناي خروج از لفاف است. در قالب نظريه نوسازي، لفاف همان جامعه سنتي و فرهنگ و ارزشهاي مربوط به آن است كه جوامع براي متجدد شدن بايد از مرحله سنتي خارج شوند. توسعه به مفهوم علميِ آن عبارت از مرگ تدريجي نظام كهن و تولد و رشد نظامي تازه از زندگي است. برخي ديگر از انديشمندان اجتماعي، توسعه را امري ارزشي تلقی کردهاند. از ديد اين دسته از صاحبنظران، توسعه عبارتست از «كليه كنشهايي كه جامعه را برای تحقق بخشیدن مجموعهاي منظم از شرايط زندگي جمعي و فردي بر اساس برخي از ارزشهای مطلوب تشخيص داده شده، سوق میدهند». عدهای هم توسعه را برحسب پیشرفت به سوی اهداف رفاهی همانند تقلیل فقر و بیکاری و کاهش نابرابری تعریف میکنند.
با توجه به تعاریف و تقسیمبندیهایی که از توسعه ارائه شد، میتوان گفت که در نهایت هدف، توسعه انسانی پایدار و ایجاد محیطی توانمند است که تمامی افراد بتوانند در آن کیفیت زندگیشان را نسل اندر نسل بهبود بخشند.
امروزه درکی که از مفهوم توسعه در میان صاحبنظران و حتی مردم عادی وجود دارد اتفاق نظر بر سر مطلوبیت توسعه یافتگی است. گرچه نوع مطلوبیت، جنبهها و چگونگی رسیدن به آن نزد سیاستگذران، برنامهریزان و اندیشمندان حوزههای گوناگون علمی در دورههای زمانی، متفاوت بوده است.
توسعه دارای ابعاد گسترده ای است. ابعاد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مهمترین لایههای توسعه را تشکیل میدهند، توسعه اجتماعی جزء آخرین لایههایی بود که در فرآیند توسعه در دهههای پایانی قرن بیستم در سطح جهان به آن توجه شد. توسعه اجتماعی فرآیندی است که طی آن قابلیتهای بافت اجتماعی جهت مشارکت آگاهانه شهروندان با هدف افزایش کیفیت زندگی و برابری اجتماعی آنان ارتقاء یافته و در آن ساختارهای لازم برای تحقق این هدف تدارک دیده میشود. توسعه اجتماعی بر ستونهای شهروندی، مشارکت اجتماعی، رفاه اجتماعی و سرمایههای اجتماعی[2] بنا شده است.
امروزه سرمایه اجتماعی در کنار سرمایه های انسانی، مالی، اقتصادی و ... نام برده میشود. این مفهوم مورد توجه بسیاری از اندیشمندان از جمله جامعهشناسان قرار دارد. بر اساس نظر بسیاری از صاحبنظران، سرمایه اجتماعی به پیوندها و ارتباطات میان اعضای یک شبکه به عنوان منبع با ارزش اشاره دارد که از طریق هنجارها و اعتماد متقابل موجب تحقق اهداف اعضاء جامعه میگردد. سرمایه اجتماعی مجموعه هنجارهای نظام اجتماعی[3] است که از یک طرف موجب ارتقای سطح همکاری اعضاء جامعه با یکدیگر و از طرف دیگر نیز باعث کاهش هزینههای تبادلات و ارتباطات میگردد، این امر از طریق ایجاد زمینههای شکلگیری و تقویت عواملی همچون اعتماد، مشارکت، آگاهی و انسجام اجتماعی میسر میگردد. اهمیت سرمایه اجتماعی که مبین کنشهای معین و مشخصی از کنشگران در درون ساختارهای اجتماعی است و در مقایسه با سرمایه های فیزیکی، اقتصادی و انسانی روز به روز بیشتر مکشوف می شود. سرمایه اجتماعی به عنوان منبعی است که افراد، گروهها، جوامع برای نیل به نتایج مطلوب به کار میگیرند، به عبارتی دیگر از طریق شکلگیری شبکه روابط جمعی و گروهی انسجام بخش میان انسانها، انسانها و سازمانها و سازمانها با سازمانهای دیگر ایجاد میشود که این امر در جهت نیل جامعه به توسعه بسیار مهم میباشد (نوابخش، 1388).
بدیهی است که برای حل بحرانهایی (تفاوت در فرصتهای زندگی، تفاوت درآمدی، تفاوت در پایداری اجتماعی و زیستی، تفاوت در فرهنگ و...) که جوامع جهان سوم را بیشتر از سایرین در معرض خطر قرار داده، توجه و خلق نگرشی جدید بر کارکرد سرمایهها لازم و ضروری است.
در دیدگاههای سنتی مدیریت توسعه، سرمایه های اقتصادی، فیزیکی و نیروی انسانی مهمترین نقش را ایفا میکردند، اما در حال حاضر گفته می شود که برای توسعه بیشتر از آنچه به سرمایه اقتصادی، فیزیکی و انسانی نیازمند باشیم، به سرمایه اجتماعی نیازمندیم؛ زیرا بدون سرمایه اجتماعی، استفاده از دیگر سرمایه ها بهطور بهینه انجام نخواهد شد. در جامعهای که فاقد سرمایه اجتماعی است، سایر سرمایهها ابتر مانده و کم بازده میشوند، به عبارتی دیگر در جوامع شهری امروز با وجود سرمایههای فیزیکی، اقتصادی و انسانی فراوان، کندی در روند توسعه شهری[4] مشهود میباشد که به نوعی خلاء سرمایه اجتماعی را نشان میدهد. از این رو، موضوع سرمایه اجتماعی به عنوان یک اصل محوری برای توسعه محسوب شده و مدیرانی موفق هستند که بتوانند درک درستی از اهمیت و کارکرد سرمایه اجتماعی داشته باشند. بنابراین سرمایه اجتماعی که در واقع از ارزشها و هنجارهای جامعه، استحکام تعهدات متقابل بین افراد، گروه ها و تا حدود زیادی مشارکت اجتماعی تأمین میشود، حافظ جامعه و گروههای اجتماعی در بحرانهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است و میتواند از توقف جامعه در مرحله عقب ماندگی جلوگیری کرده و آن را به سمت توسعه پیش برد. توسعه شهری نیز به عنوان یکی از ابعاد توسعه در ابعاد عینی بیشتر ناظر بر بالا بردن سطح زندگی عمومی از طریق ایجاد شرایط مطلوب و بهینه در زمینههای فقرزدایی، تغذیه، بهداشت، اشتغال، آموزش و چگونگی گذران اوقات فراغت میباشد و با چگونگی و شیوه زندگی افراد یک جامعه پیوندی تنگاتنگ داشته و به دنبال ایجاد بهبود در وضعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی یک جامعه است که برای تحقق آن نیز شکلگیری و تقویت سرمایه اجتماعی مورد نیاز میباشد (نوابخش، 1392).
بر این اساس کتاب حاضر بر آن است تا به مطالعه سرمایه اجتماعی با رویکرد جامعهشناسی شهری بپردازد.
این نوشتار در دو بخش و هفت فصل تنظیم شده است. بخش اول با عنوان مبانی، اصول و مفاهیم سرمایه اجتماعی؛ فصل اول تا چهارم و بخش دوم با عنوان سرمایه اجتماعی و جامعهشناسی شهری؛ فصل پنجم تا هفتم را شامل میشود.
در فصل اول با عنوان کلیاتی از مفهوم سرمایه، به معرفی انواع سرمایه و تفاوت مفهوم سرمایه اجتماعی در روابط اجتماعی در مقایسه با روابط اقتصادی پرداخته شده است.
فصل دوم با عنوان کلیاتی از مفهوم سرمایه اجتماعی، به سیر تطور این مفهوم و تاریخچه اجمالی آن اشاره دارد و ویژگیها، سطوح، شاخصها، انواع، ابعاد، گونهها، عناصر، منابع سرمایه اجتماعی معرفی و در پایان، مدلها و الگوهایی جهت سنجش سرمایه اجتماعی ارائه گردیده است.
در فصل سوم با عنوان کارکردهای سرمایه اجتماعی، کارکردهای مثبت و منفی سرمایه اجتماعی ذکر شده و عوامل مؤثر بر حفظ و نابودی سرمایه اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است.
در فصل چهارم با عنوان مبانی نظری سرمایه اجتماعی، تئوریها و نظریه های سرمایه اجتماعی معرفی شده و در ادامه دیدگاه نظریهپردازان، مقایسه و نقدهای نظری مطرح شده است.
در فصل پنجم با عنوان توسعه پایدار شهری و شهر سالم به مفاهیمی چون توسعه پایدار، توسعه پایدار شهری و پیش فرضهای توسعه پایدار شهری اشاره شده و در ادامه به دستهبندی نظری دیدگاههای توسعه شهری و معرفی شهر سالم از بعد اجتماعی و فرهنگی و سبقه تاریخی این ایده در ایران پرداخته شده و در پایان، سرمایه اجتماعی و نقش آن در توسعه؛ مد نظر قرار گرفته است.
در فصل ششم با عنوان سرمایه اجتماعی و مدیریت شهری با تأکید بر نظارت همگانی، مباحثی همچون تعهدات و انتظارات، ظرفیت بالقوه اطلاعات، هنجارها و ضمانتهای اجرایی مؤثر، مطالعه انطباقپذیری، بررسی الگوی سنجش اندازهگیری سرمایه اجتماعی، سطوح کیفی سرمایه اجتماعی و در نهایت جنبه منفعت عمومی سرمایه اجتماعی در ارتباط با نظارت همگانی مطرح شده است.
در فصل هفتم با عنوان سرمایه اجتماعی و سلامت شهری موضوعاتی با محوریت اهمیت سرمایه اجتماعی بر سلامت شهری ارائه شده و تأثیر عناصر سرمایه اجتماعی بر سلامت زندگی شهروندان با تأکید بر کیفیت زندگی شهری مد نظر قرار گرفته است. در آخر راهکارها و پیشنهادهایی برای ارتقاء سطح سرمایه اجتماعی با رویکرد شهری ارائه شده است.